شهید آوینی با وضو پای کار می رفت
همکار شهید آوینی می گفت: آمدیم شروع کنیم پشت دستگاه برای ادیت کردن فیلم ها (روایت فتح) من نشسته بودم ؛ سید رفت بیرون وضو گرفت آمد ؛ آمدم کار کنم دوباره رفت بیرون وضوگرفت امد .. به او گفتم آقا سید وسواسی شدی؟ بعد متوجه شدم فهمیده که من وضو نگرفتم بدون وضو دارم به کار دست می زنم با اینکار خواسته من را متوجه اشتباهم بکند...!
سید میز کارش همشیه رو به قبله بود
راوی: حاج سعید قاسمی در سالروز شهادت شهید سید مرتضی آوینی
زندگی و نماز
به نماز سید كه نگاه میكردم،ملائك را میدیدم كه در صفوف زیبای خویش او را به نظاره نشستهاند.رو به قبله ایستادم. اما دلم هنوز در پی تعلقات بود.گفتم: «نمیدانم, چرا من همیشه هنگام اقامه نماز حواسم پرت است.»به چشمانم خیره شد.
«مواظب باش! كسی كه سرنماز حواسش جمع نباشد، در زندگی نیز حواسش اصلاً جمع نخواهد شد.»
گفت و رفت.اما من مدتها در فكر ارتباط میان نماز و زندگی بودم.«نماز مهمترین چیز است، نمازت را با توجه بخوان»بار دیگر خواندم, اما نماز سید مرتضی چیز دیگری بود.
راوی: اكبر بخشی
علاقه رهبر انقلاب به شهید آوینی:
این آقای آوینی، آدم وقتی سیما و چهرهی نورانیش را میبیند، همین طور دوست دارد به ایشان علاقمند شود».
من با ايشان خيلي كم همصحبت شدم، منتها آن گفتارهاي تلويزيوني را از سالها پيش ميشنيدم و به آنها علاقه داشتم. هر چند نميدانستم كه ايشان آنها را اجرا ميكند.